این روزها 13 اذر 92
پسر نازم کارای این روزهات ایناست: -بعضی از شبا دل درد داری و از ساعت 12 شروع به بی قراری می کنی و نمی خوابی . همه راه هارو امتحان می کنم تا خوابت ببره آخه خیلی خوابت میاد اما یه دفه دل پیچه از خواب بیدارت می کنه! میذارمت داخل کریر و تابت می دم. بغلت می کنیم و راه می ریم البته دوست داری که روی شکمت باشی. به حالت ایستاده بهت شیر میدم چون اگه نشسته باشم نمی خوری و همش بدنت رو سفت می کنی و دستات رو تند تند تکون میدی و سینه ام رو با دهنت می کشی اون وقت که بلند می شم و می ایستم آروم می شی و تند تند شیر می خوری و چشمات بسته میشه! دیگه اگه با این کارا خوابت نبرد باید سشوار روشن کنم تا حواست پرت بشه و به لالایی گوش کنی و روی پاهام تکون تکونت ...